صدای دل نشین
برای دیدنم، یارم اگر گه گاه می آید
ولی با ناز ِسروی ناز او از راه می آید
نگاهم کرد و ره گم کردم و در چاه افتادم
کجا آن بی وفا گاهی سر ِاین چاه می آید
به روزم آفتابم بود و شب هایم مرا مهتاب
هوای ابریم را کی خُور و کی ماه می آید
مه اردیبهشت است و هوا دلکش و دل ها تنگ
نَفَس از سینه ام اما سوار آه می آید
کنم احساس، خود را بین گل های چمنزاری
صدای دل نشین او چو از "همراه" می آید
به دانشگاه عشق آموخت رمز مهربانی را
به وقت دلربایی ها ز دانشگاه می آید
(رها)دل بسته بر چشم سیاه و قامت سروش
چو او از خانه اش سوی تفرجگاه می آید
علی میرزائی(رها)
دل ,کی ,آیدبه ,دانشگاه ,چاه ,رها ,می آیدبه ,دل نشین ,او از ,صدای دل ,نشین او